بخواهید تا به شما داده شود؛ بجویید تا بیابید؛ در بزنید تا در به روی شما باز شود؛ زیرا هرکه چیزی بخواهد بدست خواهد آورد؛ کافی است در بزنید تا در به رویتان باز شود؛ اگر کودکی از پدرش نان بخواهد ، آیا به او سنگ می دهد؟ اگر ماهی بخواهد، آیا به او مار می دهد؛پس شما که این قدر سنگ دل و گناهکار هستید به فرزندانتان چیز های خوب می دهید؛ چقدر پدر آسمانی تان برکات خود را به شما خواهد بخشید اگر از او بخواهید.
انجیل متی ص 15
#میلاد_باشکوه_حضرت_عیسی_مسیح_ علیه السلام پیامبر صلح و سلام ، بر هم وطنان مسیحی خجسته باد

💎فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای من در نهایت فقرم، به من چیزی بده.
بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام.
فقیر گفت من هم کور واقعی هستم ، زیرا اگر بینا می بودم ، از در خانه خداوند به در خانه ی کسی مثل تو نمی آمدم.
https://telegram.me/shonisht2
یکی از مردم کوفه پس از جنگ صفین با شتر خود وارد شهر دمشق شد .
فردی از اهالی #دمشق دامن مرد کوفی را گرفت و گفت : این شتری که بر روی آن سواری ، #شتر_ماده من است که در #جنگ_صفین از من گرفته اند .
و چون مرد کوفی منکر این مطلب شد ، نزاع بالا گرفت و قضاوت را نزد معاویه بردند .
ضمنا مرد شامی #پنجاه_نفر از اهالی شام را گواه گرفت و با خود به دربار معاویه برد که همگی #شهادت می داند که آن شتر ماده مرد شامی است .
پس از رسیدن به دربار معاویه و گفتن ماجرا، از آنجا که مرد شامی پنجاه شاهد در آستین داشت ، معاویه به نفع او رای داده و شتر را از مرد کوفی گرفت و به او داد .
مرد کوفی با عصبانیت به معاویه گفت : خدا تو را هدایت کند ! این شتر، ماده نیست بلکه #شتر_نر است .
معاویه گفت: حکمی که صادر شده است تغییر پذیر نیست .
سپس وقتی که مرد شامی رفت ، معاویه بار دیگر مرد کوفی را احضار کرد و ضمن پرداخت دو برابر قیمت شتر به او ، گفت : می دانستم این شتر متعلق به تو است و آن شامی دروغ می گوید ، اماوقتی که به کوفه بازگشتی به علی (ع) بگو که من با صد هزار نفر سربازی به سراغش خواهم رفت که حتی یکی از آنها هم #تفاوت میان شتر نر و ماده را نمی داند و آنها را از یکدیگر تشخیص نمی دهد .یا اگر هم می دانند خودشان را به نفهمی می زنند!
https://telegram.me/shonisht2