روستای ارا

مطالبی در باره ی ارا

روستای ارا

مطالبی در باره ی ارا

روستای ارا
درباره : تک نگاری ایالت فلورین! موقعیت: روستای ارا یکی از روستاهای کوهستانی وخوش آب وهوای بخش چهار دانگه ی ساری است. این روستا در 105 کیلومتری شهرستان ساری ودر35کیلومتری کیاسر (مرکز بخش چهار دانگه) و81کیلو متری دامغان و95کیلومتری سمنان واقع شده است آب وهوای آن در زمستان سرد ودر تابستان معتدل است این روستا به دو بـخش (جنگلی،کوهستانی) تقـسیم می شود.نام این روستا در اغلب نقشه های جغرافیایی نـیامده است؟! اکثر راه های متصل به این روستا ( چه از ساری ، چه از دامغان وچه از سمنان)جز چند کیلومترآسفالت است جمعیت ،زبان وشغل: این روستابیش از200خانوار جـمعّیت دارد که حدود 100 خانوار در روسـتای اراء ساکن هستند وبقیه در شهر های سمنان،ساری،دامغان،قم و تهران وشهرهای دیگر زنـدگی می کنند،مـردم این روسـتا دارای مذهب شـیعه هستند،زبان مردم این روستا محلی مازندرانی(طبری)است .کار اصلی مردم این روستا کشاورزی و دامپروری است معادن :در این روستا معادن مختلفی وجود دارد که از قدیم الایام از آن بهره برداری می شد مثل ،زغال سنگ و فلورین،. . . که بعضی ها به شوخی و به خاطر نیامدن نام این روستا در نقشه های جغرافیا وبه خاطر معدن فلـورین،به این روسـتا ایالت فلورین می گویند!. استفاده از محتوای این وبلاک با ذکر منبع بلامانع است.
پیام های کوتاه
  • ۵ بهمن ۹۱ , ۱۷:۰۰
    کو؟
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است


 تسلیم حق👌

شیخ مفید سخن معروفی را در ارشاد از ‏علی اکبر(ع) نقل می‌کند که ایشان می‌گوید: در راه می‌رفتیم، پدرم را روی اسب چُرتی گرفت، ناگهان دیدم ایشان از ‏خواب پرید و فرمود: (إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ)‏ ‏ ، حدس زدم که باید در خواب چیزی دیده باشد. پرسیدم: پدر ‏جان چه شده است؟ فرمود: دیدم کسی می‌گوید: این گروه حرکت می‌کند و مرگ به استقبال‌شان می‌آید. انعکاس این ‏سخن در این جوان چیست؟

 می‌گوید به پدرم گفتم: ای پدر «السنا إلی الحق؟»؛ (مگر ما بر حق نیستیم؟) فرمود: ‏چرا، گفتم خوب پس وقتی بر حقّ و در مسیر حقّ هستیم، دیگر جای هیچ‌گونه نگرانی نیست. «اذا لا یبالک ‏الموت»؛ (ما دیگر از مرگ هراسی نداریم.)

 از این چه می‌فهمیم؟ این چه سکینه و وقار و طمأنینه‌ای است در دل ‏انسان؟ و از کجاست؟ ببینید چرا این آیه می‌گوید: (یَـأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ کافَّةً) و چه تعبیر عالی‌ای به ‏کار برده است! چون بعد از ایمان، قدم در میدان سلم نهادن است.

 اما شرط دارد! یک شرط هم بیشتر ندارد، این‌که ‏واقعاً تسلیم حق باشیم. مشکل بزرگ همین جاست، فرق بین گفتن و واقعیّات. صحنه‌های روزانه ی زندگی ما تا چه ‏حدّ نشان می‌دهد که تسلیم حقّ هستیم؟ خودمان را آزمایش کنیم، امتحان کنیم، ببینیم چه جور هستیم؟ آیا به راستی ‏تسلیم حق هستیم؟ انسان با اسلام واقعی به سامانِ واقعی در زندگی می‌رسد، جامعه هم همین طور.‏

امشب که مشغول صحبت برای شما هستم، به مناسبت تجربه‌های تلخی که از خودمانی‌ها و خودمان دارم لمس ‏می‌کنم و این آیه ی کریمه را درک می‌کنم، مطلب برایم واضح است. نسبت به آن، یک حالت یافتن و یقین دارم و آن ‏این که: در میدان‌های عمل، همین عمل‌های معمولی، یعنی همین جهاد روزانه، مرتباً نشان می‌دهیم و نشان داده‌ایم که ‏تسلیم حق نیستیم، پا روی حق می‌گذاریم. به همین دلیل نابسامانی‌هایی که در زندگی‌مان وجود دارد ناشی از این ‏است که تسلیم حق نیستیم و بدتر این‌که این مطلب را هم قبول نداریم و منکر آن هستیم

شهید  دکتر بهشتی

https://telegram.me/sho_nisht


۰ نظر ۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۰:۴۱