اعتقاد دارم دخالت در اموری که ارتباطی به کسی ندارد یک نوع بیماری است ....
ریشه این بیماری حتما فکر است ،مثلا ممکن است کسی که از ارا خارج شده است و در آن ساکن نیست و خیلی هم اطلاع از اوضاع اجتماعی آن ندارد، فکر کند که بله ما که در شهر هستیم مثلا خیلی می فهمیم ، خیلی دانشمند ، ثروتمند و قدرتمندیم و به پشتوانه همین اندیشه های پوچ که ریشه در جاهلیت فکری دارد ، کسی جرائت کند خدای نکرده مردم فهیم و خوب ساکن را آدم های بی تدبیر و بی قدرت فرض کند و بخواهد برای آن ها تصمیم بگیرد و یا از این بدتر بخواهد به پشتوانه های جاهلی به فکر کسب منافع در ارا باشد و بخواهد حقوق ساکنان آن را تصاحب کند،
این نوع افکار حتما بی نتیجه است ، حتما ساکنان محترم باید به شدت با آن برخورد کنند و اجازه ندهند که کسی با لعاب دوستی منافع آن ها را به خطر بیندازد....
اعتقاد دارم ما ها که از ارا دور شدیم و ساکن شهرها هستیم و حقوق می گیریم و زندگیمان از راه در آمدی که کسب می کنیم به آسانی می گذرد ، باید اجازه بدهیم که اگر معدنی ، پالایشگاهی ، مراکز صنعتی در ارا ایجاد می شود ساکنان بتوانند آمد کسب کنند و بتوانند به راحتی زندگی کنند، کسی حق ندارد فکر کند باید ویا می تواند علاوه بر در امدی که در شهر دارد در آمد دیگری در ارا کسب کند و خدای نکرده حقوق ساکنان ارا را ضایع نماید.
مقصود از شورای هم یاری این است که ارایی های غیر ساکن بیایند یک تشکل پیدا کنند در صورتی که شورای محل و یا اهالی محل نیاز به هم اندیشی و هم فکری داشتند ؛ بیایند و کمک کنند، این اولش یک اگر دارد یعنی " اگر" کمک خواستند؛ این هرگز به معنی شورا در شورا نیست ، این معنی اش سلب اختیار شورا نیست، این معنی اش ما هر چه می گویم نیست؛ این معنی اش ما رئیس هستیم نیست، این معنی اش قبیله گرایی شهری نیست ، ..........
این معنی اش این است که ما همیشه آماده ی خدمت به وطنمان هستیم اگر از ما می پذیرید و اجازه می دهید بدون هیچ چشم داشتی ، بدون هیچ منتی و منیتی .....